هندللغتنامه دهخداهندل . [ هََ دَ ] (اِ) نامی است که در آستارا به درخت تمشک دهند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به تمشک شود.
هندللغتنامه دهخداهندل . [ هََ دِ ] (اِخ ) گئورگ فریدریش . متولد 1685 و متوفی به سال 1759 م . موسیقی دان معروف آلمانی است . وی با اینکه پدرش اصرار داشت پزشک شود، به موسیقی علاقه
هندللغتنامه دهخداهندل . [ هَِ دِ ] (انگلیسی ، اِ) میله ای است آهنی که در طول آن دو زاویه ٔ قائمه تشکیل شده و در سر بازوی بلند آن گیره ای تعبیه شده که به محور پروانه ٔ اتومبیل بن
هندلفرهنگ انتشارات معین(هِ دِ) [ انگ . ] (اِ.) ابزاری فلزی که به وسیلة چرخاندن آن اتومبیل هایی راکه استارت الکتریکی ندارد روشن می کنند.
حندللغتنامه دهخداحندل . [ ح َ دَ ] (ع اِ) قصیر و کوتاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
هندل آبادلغتنامه دهخداهندل آباد. [ هََ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه و ارداک شهرستان مشهد. دارای 536 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آن قالیچه بافی است