لغتنامه دهخدا
جامعالمحاربی . [ م ِ عُل ْ م ُ رِ ] (اِخ ) جاحظ آرد: شیخی صالح و خطیبی خوش بیان بود. وی هنگامی که حجاج شهر واسط را بنا کرد بدو گفت : آن را در غیر شهر خود بنا کردی و برای غیر فرزندانت به ارث گذاشتی . هنگامی که حجاج از عدم اطاعت و نقمت مذهب و سخط طریقت مردم عراق شکایت کرد، جامع