هم نوعلغتنامه دهخداهم نوع . [ هََ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) همنوع . هم جنس . هم صنف . هم سنخ . (یادداشت مؤلف ).
هم نوالغتنامه دهخداهم نوا. [ هََ ن َ ] (ص مرکب ) هم آواز. هم صدا : یاد ایامی که با هم آشنا بودیم ماهم خیال و هم صفیر و هم نوا بودیم ما.صائب .
هم سنخلغتنامه دهخداهم سنخ . [ هََ س ِ ] (ص مرکب ) هم جنس .هم نوع . هم صنف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به سنخ شود.
سَوَّاهَافرهنگ واژگان قرآنآن را درست و نيکو ومنظم کرد (چون مساوي کردن هم نوعي نظم دادن است و در عبارت "فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا " مقصود اين است که خدايتعالي