هم میهنلغتنامه دهخداهم میهن . [ هََ هََ ] (ص مرکب ) هم وطن . همخاک . دو تن که از یک کشور باشند. ج ، هم میهنان .
هُمُفرهنگ واژگان قرآنآنها (در اصل ميم آن ساکن بوده که در عباراتي نظير "فَهُمُ ﭐلْخَالِدُونَ "به دليل رسيدن دو ساکن به هم حرکت گرفته است)
اقلیتواژهنامه آزاداقلیت:میهنگان، هم میهنان اقلیت، به جای واژه ی ناپسند اقلیت، این واژه ی فخیم و ایرانی زیبا و برازنده ی همه ی هم میهنان ایرانی است. همه ی اقلیت قومی و دینی، آنچه