هم قافیهلغتنامه دهخداهم قافیه . [ هََ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) دوشعر که قافیه ٔ آنها یکی باشد. رجوع به قافیه شود.
هم قافلهلغتنامه دهخداهم قافله . [ هََ ف ِ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) همراه . هم عنان : ای زخمگه ملامت من هم قافله ٔ قیامت من . نظامی . || نظیر. برابر : هم طارم آفتاب ، رویش هم قافله ٔ عب
rhymeدیکشنری انگلیسی به فارسیقافیه، شعر، سجع، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند، شعر گفتن، هم قافیه شدن، قافیه ساختن، سخنوری کردن
rhymesدیکشنری انگلیسی به فارسیقافیه ها، قافیه، شعر، سجع، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، بساوند، شعر گفتن، هم قافیه شدن، قافیه ساختن، سخنوری کردن