اتفاقفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. حادثه؛ واقعه؛ پیشامد.۲. (اسم مصدر) متحد بودن.۳. (اسم مصدر) داشتن نظر یکسان؛ همفکری.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] به وقوع پیوستن؛ حادث شدن.
فراکسیونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدستهبندیهایی که درون یک حزب یا نهاد سیاسی همفکر برای دستیابی که هدفهای معیّن پدید آید.
هماهنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) صدایی، همفکری، یکرنگی، یگانگی، اتحاد، وحدت، سازگاری، توافق، اتفاق قول، تایید، نظر موافق، تفاهم، همبستگی، همیاری، همکاری سمپاتی
فراکسیونفرهنگ انتشارات معین(فِ یُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - گروه های همفکری که در داخل یک حزب یا مجمع به وجود می آیند. 2 - در علم ریاضی خارج قسمت دو کمیت ، کسر، بَرخه . (فره ).