همآغازmass start, mass strart raceواژههای مصوب فرهنگستاندر دوچرخهسواری، مسابقهای که در آن همۀ شرکتکنندگان همزمان و از یک محل مسابقه را شروع میکنند
همآوا 1homophoneواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو یا چند واژهای که از نظر آوایی یکسان، ولی معنی و گاه نوشتار متفاوت دارند
همآواییhomophony 1واژههای مصوب فرهنگستانروابط میان واژههایی که از نظر آوایی یکساناند، ولی معنی و گاه نوشتار متفاوت دارند
هزینۀ اتاقتکیsingle room supplementواژههای مصوب فرهنگستانهزینۀ اضافی اقامت در یک اتاق دونفره یا بیشتر بدون هماتاقی
امدادیmadison, American race, madison raceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که بهصورت همآغاز برگزار میشود و در آن تیمها هرکدام با دو دوچرخهسوار شرکت میکنند تا بهتناوب جانشین یکدیگر شوند
همکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ار، هماداره همقطار، برادر، شریک ندیم، دوست، همسر انباز