آمین زیستزادbiogenic amineواژههای مصوب فرهنگستانآمینی که از واکنش برخی زیمایهها/ آنزیمهای میکربی با آمینواسیدها تولید میشود
اتصال ایمنیimmune adherenceواژههای مصوب فرهنگستاناتصال ترکیبات پادتنیـ پادگنی یا یاختههای پوشیدهشده با پادتن به یاختههای حاوی گیرندههای مکمل
تابع بولی همبستگی ایمن مرتبة mmth order correlation-immune Boolean functionواژههای مصوب فرهنگستانیک تابع بولی (نه لزوماً متوازن) که توزیع احتمال خروجی آن با ثابت نگه داشتن هر m بیت ورودی تغییر نکند
مدار انتقال هومانHohmann transfer orbit, Hohmannواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مدار انتقال بیضوی که در آن حداقل انرژی به مصرف میرسد نیز: مسیر هومان Hohmann trajectory مدار هومان Hohmann orbit انتقال هومان Hohmann transfer
علیلغتنامه دهخداعلی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین جوری (یا حوری )، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی جوری شود.
همینلغتنامه دهخداهمین . [ هََ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: هم + این ) فقط این . این بس است . تنها این : همی دربدر خشک نان بازجست مر او را همین پیشه بود از نخست . ابوشکور.جز ایشان به بلخ اندرون نیست کس از آن نامداران همین است و بس
همینفرهنگ فارسی عمید۱. خود این؛ اشاره به نزدیک.۲. جزء پیشین بعضی از قیدها یا صفتهای مرکب: همینگون، همینطور.۳. وقتی بخواهند گذشته یا آیندۀ نزدیک را به رخ کسی بکشند به کار میبرند: همین الآن به من نگفتی.
دوازدهمینلغتنامه دهخدادوازدهمین . [ دَ دَ هَُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دوازدهم . دوازدهمی . رجوع به دوازده و دوازدهمی و دوازدهم شود.
چهاردهمینلغتنامه دهخداچهاردهمین . [ چ َ / چ ِ دَ هَُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) چهاردهم . (مرکب از چهارده + میم ماقبل مضموم ، پسوند عدد ترتیبی + «ین »، علامت نسبت ) آنچه درمرتبه ٔ چهاردهم قرار گیرد. رجوع به چاردهمین شود.
چاردهمینلغتنامه دهخداچاردهمین . [ دَ هَُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) مخفف چهاردهمین . چاردهمی . چیزی در مرتبه ٔ چهاردهم .
شانزدهمینلغتنامه دهخداشانزدهمین . [ دَ هَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ، اِ) در مرحله ٔ شانزدهم . (فرهنگ فارسی معین ).
سهمینلغتنامه دهخداسهمین . [ س َ ] (ص نسبی ) ترسناک . سهمگین : دگر دید دشتی همه کند مند در آن شهر سهمین درختی بلند.اسدی .