حمیسلغتنامه دهخداحمیس . [ ح َ ] (ع ص ) دلاور. (منتهی الارب ). شجاع . || شدید. (اقرب الموارد). || مرد سخت و درشت . (منتهی الارب ). || تنور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
همیسعلغتنامه دهخداهمیسع. [ هََ م َ س َ ] (اِخ ) پدر حِمْیَربن سباء. (اقرب الموارد). رجوع به حِمْیَر و سباء شود.
همیسعلغتنامه دهخداهمیسع. [ هََ م َ س َ ] (ع ص ) مرد توانا ونیک قوی که کسی نتواند او را بر زمین افکند. || مرد درازبالا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
همیسعلغتنامه دهخداهمیسع. [ هََ م َ س َ ] (اِخ ) پدر حِمْیَربن سباء. (اقرب الموارد). رجوع به حِمْیَر و سباء شود.
همیسعلغتنامه دهخداهمیسع. [ هََ م َ س َ ] (ع ص ) مرد توانا ونیک قوی که کسی نتواند او را بر زمین افکند. || مرد درازبالا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).