هموملغتنامه دهخداهموم . [ هََ ] (ع ص ) شترماده ٔ خوش رفتار. || چاه بسیارآب . || نی و نیزه ، چون باد بجنباند آن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ابر باران ریز. (اقرب الموارد
هماهملغتنامه دهخداهماهم . [ هََ هَِ ] (ع اِ) هموم و اندوهها. (منتهی الارب ). ج ِ هم ّ. رجوع به هم ّ و هموم شود.
بنات النفسلغتنامه دهخدابنات النفس . [ ب َ تُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب )هموم و افکار و خیالات و احادیث نفس . (از المرصع).