هموارریختdiffeomorphismواژههای مصوب فرهنگستاننگاشت هموار یکبهیک و پوشا بین دو خمینه که وارون آن نیز هموار باشد
خمینههای هموارریختdiffeomorphic manifoldsواژههای مصوب فرهنگستاندو خمینه که در بین آنها هموارریختی وجود داشته باشد
خمینههای هموارریختdiffeomorphic manifoldsواژههای مصوب فرهنگستاندو خمینه که در بین آنها هموارریختی وجود داشته باشد
اهجاللغتنامه دهخدااهجال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ هَجل . زمین همواریست میان کوه یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هِجال . هَجَلات . هجول . (منتهی الارب ). و رجوع به هجل شود.
شیذرلغتنامه دهخداشیذر. [ ش َ ذَ ] (اِخ ) نام شهری است و یا آنکه زمین همواریست که در آن گوآبهای مناسبی حفر کنند. (از اقرب الموارد: «ش ذر»). گوآب . (ناظم الاطباء).
منصبلغتنامه دهخدامنصب . [ م ُ ن َص ْ ص َ ] (ع ص ) ثغر منصب ؛ دندان همواررسته . (منتهی الارب ). دندانهای هموار و برابر رسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ثری منصب ؛ خاک
بیداءلغتنامه دهخدابیداء. [ ب َ ] (اِخ ) زمینی است هموار مابین مکه و مدینه . (منتهی الارب ). نام موضعی است بین مکه و مدینه . ازهری گوید میان مسجدالحرام و مسجدالنبی زمین همواریست ک