جورگراییhomoplasyواژههای مصوب فرهنگستانتشابهی که منشأ آن همساختی یا نیای مشترک نیست، بلکه حاصل از تغییر مستقل تکاملی است
conformsدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق است، همنوایی کردن، مطابقت کردن، وفق دادن، پیروی کردن، موافقت کردن
conformدیکشنری انگلیسی به فارسیمطابق با، همنوایی کردن، مطابقت کردن، وفق دادن، پیروی کردن، موافقت کردن