همسایهگویش اصفهانی تکیه ای: hamsua طاری: hamsâya طامه ای: hamsâya طرقی: hamsâ کشه ای: hamsâya نطنزی: hamsâya
فوردلغتنامه دهخدافورد. [ فُرْ ] (اِخ ) هنری . صنعتگر معروف امریکائی . وی در روز سی ام ژوئیه سال 1863 م .در مزرعه ای نزدیک شهر دیربرن ایالت میشیگان متولد شد. پدرش ویلیام فردریک پ
سایبرنتیکواژهنامه آزادعلم بررسی ماهیت «کنترل» در موجود زنده و ماشین است، و لذا با زیست شناسی، روان شناسی، مکانیک، مهندسی، مدیریت و بسیاری علوم دیگر همبستگی دارد. سایبرنتیک با سیستم ه
مجاورتلغتنامه دهخدامجاورت . [ م ُ وَ / وِ رَ ] (ع مص ) مجاورة. رجوع به مجاورة شود. || (اِمص ) همسایگی و درنزدیکی . (ناظم الاطباء). قرب و همسایگی . (غیاث ). نزدیکی . جوار. (یادداشت
مکینلغتنامه دهخدامکین . [ م َ ] (ع ص ) جای گیر و استوار. (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ). جای گیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مکان دارنده و صاحب مکان . (غیاث ) (آنندراج ) :
درویشلغتنامه دهخدادرویش . [ دَرْ ] (ص ، اِ) خواهنده از درها. (غیاث ). گدا. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). سائل یعنی گدائی که با آوازی خوش گاه پرسه زدن شعر خواند. فقیران که گدائی ک