همسایگیلغتنامه دهخداهمسایگی . [ هََ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) همسایه بودن . جوار. مجاورت . (یادداشتهای مؤلف ).- همسایگی جستن ؛ همسایه شدن با کسی : مجویید همسایگی با بدان مدارید اف
همسایگی سُفتۀ نقطهdeleted neighbourhood of a pointواژه‌های مصوب فرهنگستانبرای نقطۀ مفروض، مجموعه‌ای باز منهای آن نقطه در یک فضای توپولوژیکی
همسایگی نقطهneighbourhood of a point, vicinity of a pointواژه‌های مصوب فرهنگستان1. برای نقطۀ مفروض، مجموعه‌ای باز شامل آن نقطه در یک فضای توپولوژیکی 2. برای نقطۀ مفروض، گوی بازی به مرکز آن نقطه در یک فضای متریک
تحلیل همسایگیnearest-neighbor analysisواژه‌های مصوب فرهنگستانروشی که باستان‌شناسان برای بررسی پراکنش محوطه‌های باستانی همجوار و چگونگی ارتباط میان آنها به کار می‌برند
عملیات همسایگیneighbors operationواژه‌های مصوب فرهنگستانتولید یک نقشة جدید بر پایة مقادیر همسایگی موقعیت هدف