همسانه 2uniform, uniforme (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانجامۀ همسان و همرنگ که معمولاً متعلق به گروه شغلی یا آموزشی خاص باشد
همسانه 1cloneواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعهای از مولکولها و یاختهها و موجودات همسان که از نیای واحد سرچشمه گرفته باشند 2. زادگان یک فرد در نتیجۀ تکثیر رویشی یا بکرزایی 3. نسخهای از یک توالی
همسانه 1cloneواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعهای از مولکولها و یاختهها و موجودات همسان که از نیای واحد سرچشمه گرفته باشند 2. زادگان یک فرد در نتیجۀ تکثیر رویشی یا بکرزایی 3. نسخهای از یک توالی
هموندگانassemblageواژههای مصوب فرهنگستان1. مجموعهای الگومند از زیرهموندگانها که نمایانگر فعالیتهای اجتماعی در یک جامعۀ باستانی است 2. مجموعهای از یافتههای همسان یا ناهمسان که با یکدیگر همبودی تنگ
حقلغتنامه دهخداحق . [ ح َق ق ] (ع ص ، اِ) ثابت . (منتهی الارب ). ثابت که انکار آن روا نباشد. (تعریفات ) (کشاف اصطلاحات الفنون ). || موجود ثابت . (منتهی الارب ). || نزد صوفیه ح
پنجشیرواژهنامه آزادپنجشیر = پنجهیر. [ پ َ ] (اِخ ) بنجهیر. شهری است در نواحی بلخ . یکی از شهرهایی ایران زمین است که در افغانستان امروزی قرار دارد. پنجشیر یکی از سی و چهار استان اف