402 مدخل
cohort
band
تعاون
تعاون , مساعدة
تواطي
شريک
الهام بخش
التهاب
الهام بخشیدن
inspirometer
همدستگان، هم گروه
همبسته، یکپارچه
همبسته، یک پارچه
همدست بودن
همدستي درجرم , شرکت در جرم