همخوانسازیmatching 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در مدار که در آن یک شبکه بین بار و خط انتقال قرار میگیرد تا رهبندی بار را به مشخصات رهبندی خط موردنظر تبدیل کند
همسانسازی دامنهamplitude equalizationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تنظیم بهرة هر ردّ لرزه برای برابرسازی میانگین دامنههای آن با میانگین دامنههای ردّ لرزههای دیگر
همگونسازی ژنشناختیgenetic assimilationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن رخنمودی که ابتدا در پاسخ به محیط پدید آمده بود، براثر انتخاب طبیعی به ژننمود بدل میشود متـ . همگونسازی ژنتیکی
همگونسازی ژنشناختیgenetic assimilationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در طی آن رخنمودی که ابتدا در پاسخ به محیط پدید آمده بود، براثر انتخاب طبیعی به ژننمود بدل میشود متـ . همگونسازی ژنتیکی
دمش 1aspirationواژههای مصوب فرهنگستانعملی که در آن هوا پس از باز شدن بست همخوانهای انفجاری، بدون ارتعاش پردههای صوتی، از مجـرای دهان خارج میشود و صوت حاصل از آن قابل شنیدن است متـ . دمیدگی
زمان آغاز واکvoice onset timeواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی میان رهشِ گرفت و شروع لرزش تارآواها در همخوانهای انفجاری