همبستگیدیکشنری فارسی به انگلیسیaffinity, alliance, conjunction, connection, integration, integrity, kinship, liaison, linkup, nexus, solidarity, tie-up, togetherness, union, unity
همبستگیلغتنامه دهخداهمبستگی . [ هََ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) هم بستگی . بستگی . پیوند. اتصال و ارتباط بین دو چیز یا دو تن .
همبستگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه همبستگی، ارتباط دوگانه یامتقابل، دوسوپیوستگی، مناسبات مشترک (دوطرفه) دیگری، همدیگر وابستگی، رابطه همسازی، تقارن تاروپود، بافت متقاطع مبادله، تغییر
غزلغتنامه دهخداغز. [ غ ُ ] (اِخ ) صنفی از ترکان غارتگر بوده اند که در زمان سلطان سنجر قوت گرفتند و خراسان را به تصرف آوردند و سلطان سنجر را گرفته در قفس کردند. (برهان قاطع). غ
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میل
عباس اوللغتنامه دهخداعباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (شاه ...) معروف به شاه عباس کبیر،فرزند سلطان محمد صفوی معروف به خدابنده فرزند بزرگ شاه طهماسب اول و نواده ٔ شاه اسما
اگوست کنتلغتنامه دهخدااگوست کنت . [ اُ ک ُ ] (اِخ ) دانشمند و فیلسوف و ریاضی دان نامی فرانسوی (1798 - 1857 م .). وی در مونپولیه به دنیا آمد و فلسفه ٔ اثباتی را بنیان نهاد و کتابی در