همای و همایونواژهنامه آزادنام داستانی از خواجوی کرمانی حاوی 4435 بیت در وصف عشق همای پسر منوشنگ شاه، پادشاه شام، به عشق همایون دختر خاقان چین. این داستان شبیه رمانس است. عاشق و معشوق بعد
همایون باللغتنامه دهخداهمایون بال . [ هَُ ] (ص مرکب ) مبارک . مرغی که پرواز او خجسته و مبارک است : همای همایون بال جاه و جلال ... (حبیب السیر ج 3).
همایلغتنامه دهخداهمای .[ هَُ ] (اِخ ) نام پادشاه زاده ای که به همایون عاشق بود، و قصه ٔ همای و همایون مشهور است . (برهان ). رجوع به منظومه ٔ همای و همایون اثر خواجوی کرمانی شود.
پرآورلغتنامه دهخداپرآور. [ پ َ وَ ] (نف مرکب ) دارای پر. تیزپر. و تیزرو و پرنده . (برهان ) : گهی با چراگر چراگر شدی گهی با پرنده پرآور شدی .خواجو (همای و همایون ).
نابودمندلغتنامه دهخدانابودمند. [ م َ ] (ص مرکب ) صاحب پریشانی و افلاس . مفلس . پریشان . فقیر. بی برگ و نوا. (برهان ) (ناظم الاطباء). کنایه از مفلس و فقیر. (انجمن آرا). مفلس . بینوا.
بزمهلغتنامه دهخدابزمه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ) گوشه و طرفی از بزمگاه . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). طرفی و گوشه ای باشد از بزم و مصغر اوست . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). بمعن