26 فرهنگ

281 مدخل


ترجمه مقاله

هماورد

ham[']āvard

حریف؛ هم‌نبرد؛ نسبت دو نفر با هم که با یکدیگر نبرد کنند؛ هماویز.

حریف، رقیب، معارض، هماور، همزور

antagonist, competitor, contestant, duel, opponent, rival