هقملغتنامه دهخداهقم . [ هَِ ق َم م ] (ع ص ) مرد بسیارخوار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) دریا. (از منتهی الارب ). و در اللسان به معنی دریای فراخ عمیق است . (از اقرب
دریالغتنامه دهخدادریا. [ دَرْ ] (اِ) معروف است و به عربی بحر خوانند. (برهان ) (از آنندراج ). آب بسیار که محوطه ٔ وسیعی را فراگیرد و به اقیانوس راه دارد مجموع آبهای نمکی که جزء ا