هبزانلغتنامه دهخداهبزان . [ هََ ب َ ] (ع مص ) مردن . || ناگاه مردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || جهیدن . جستن . (معجم متن اللغ
هرزآبلغتنامه دهخداهرزآب . [ هََ ] (اِ مرکب ) آبی که از کشتزار به زمین لم یزرع رود. (یادداشت به خط مؤلف ). آبی که از کردهای سیراب شده سرازیر گردد و به زمین های نامزروع روان شود.
هبزانلغتنامه دهخداهبزان . [ هََ ب َ ] (ع مص ) مردن . || ناگاه مردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || جهیدن . جستن . (معجم متن اللغ
هرزآبلغتنامه دهخداهرزآب . [ هََ ] (اِ مرکب ) آبی که از کشتزار به زمین لم یزرع رود. (یادداشت به خط مؤلف ). آبی که از کردهای سیراب شده سرازیر گردد و به زمین های نامزروع روان شود.