هفدهلغتنامه دهخداهفده . [ هَِ دَه ْ ] (عدد، ص ، اِ) هفت به علاوه ٔ ده . هفتده . سبعةعشر. (یادداشتهای مؤلف ).
هفده بازلغتنامه دهخداهفده باز. [ هَِ دَه ْ ] (ص مرکب ) هفده برابر گشادگی دو دست . به طول یا به عمق هفده باز. (یادداشت مؤلف ) : یوسفی کاو به هفده قلب ارزیدباز با چاه هفده باز فرست .
هفده خصللغتنامه دهخداهفده خصل . [ هَِ دَه ْ خ َ ] (اِ مرکب ) هفده داو نرد است که هفدهم دستخون بود. (یادداشت مؤلف ) : هفده سلطان درآمدند ز راه هفده خصل تمام برده ز ماه .نظامی .