هفتمینلغتنامه دهخداهفتمین . [ هََ ت ُ ] (ص نسبی ، اِ) هفتم : به مدح تو سخن من به هفتمین گردون رسید بی رسن از چاه هفتصدبازی .سوزنی .
جمعه هفتمین روز هفته است (/ جمعه روز هفتم هفته است).گویش اصفهانی تکیه ای: ǰomɂa hafdomin ru-ɂe hafda-ha. طاری: ǰumɂa rö-ɂe hafdom-e hafda-ya. طامه ای: ǰume hafdomin ru-we hafda-ɂe. طرقی: ǰumɂa hafdomin rö-ɂe hafda-ya. کشه ای: ǰomɂa hafdomin ri-ye hafda-ya نطنزی: ru-ye âyna hafdomin ru-ye hafda vaha.
افتیمونلغتنامه دهخداافتیمون . [ اَ ] (اِ) دوائیست معروف و آن شکوفه ٔ نباتی باشد که به سعتر میماند و سر شاخهای آن باریک است و طبع آن گرم و خشک ، کوفت صرع را نافع است و آنرا بعربی سبعالشعرا خوانند و بعضی گویند زیره ٔ رومی است و آن سرخ رنگ و تیزطعم می باشد. (برهان ) (آنندراج ). دوائیست معروف صفرا ر
جمعه هفتمین روز هفته است (/ جمعه روز هفتم هفته است).گویش اصفهانی تکیه ای: ǰomɂa hafdomin ru-ɂe hafda-ha. طاری: ǰumɂa rö-ɂe hafdom-e hafda-ya. طامه ای: ǰume hafdomin ru-we hafda-ɂe. طرقی: ǰumɂa hafdomin rö-ɂe hafda-ya. کشه ای: ǰomɂa hafdomin ri-ye hafda-ya نطنزی: ru-ye âyna hafdomin ru-ye hafda vaha.