امید اصفهانیلغتنامه دهخداامید اصفهانی . [ اُ دِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا محمدخان ، پسر باقرخان خوراسکانی . حاکم اصفهان . از شاعران قرن سیزدهم هجری بود. پدرش در فتنه ٔ زندیه کشته شد و برادر
چاره سازیلغتنامه دهخداچاره سازی . [ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) چاره گری . چاره اندیشی . مصلحت اندیشی . تدبیر. تأمل و تفکر : اگر دشمنی ترکتازی کندرقیب حرم چاره سازی کند. نظامی .به افکندن
چیستلغتنامه دهخداچیست . (جمله ٔاستفهامی ) مخفف چه هست ، یا چه چیز است : دمنه را گفتا تا این بانگ چیست با نهیب و سهم این آوای کیست . رودکی .چه سازیم و درمان اینکار چیست بر این رف
چنگلغتنامه دهخداچنگ . [ چ َ ] (اِ) نام سازیست مشهور . (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). سازی است مشهور که سر آن خمیده است و تارها دارد. (آنندراج ) (انجمن آرا)
چارتارهلغتنامه دهخداچارتاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) به معنی چارتار است که طنبور و رباب و هر سازی که بر آن چهارتار بندند. (برهان ) (آنندراج ). || کنایه از عناصر و دنیا هم هست . (بر