هزاره

hezāre

معنی

۱. دورۀ هزارساله.
۲. مراسمی که به‌ مناسبت هزارمین سال تولد یا درگذشت کسی برپا شود.
۳. [قدیمی] گروهی سپاهی متشکل از هزار نفر.

دیکشنری

millennium, thousandth

جست‌وجوی دقیق

هزاره

گویش مازنی

۱چینه ی دیوار ۲نرده ی چوبی

هزاره

فرهنگ انتشارات معین

(هِ رِ یا رَ) (اِ.) = ازاره : 1 - قسمتی از دیوار که مابین زمین اطاق و طاقچه واقع شده . 2 - فواره ای که مانند ابریق است .

هزاره

دیکشنری فارسی به انگلیسی

millennium, thousandth

هزاره

لغت‌نامه دهخدا

هزاره . [ هََ / هَِ رَ / رِ ] (اِ) پهلوی هزارک . هزار سال پس از تاریخ معیّن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هزار سال . ده صد سال . یک دوره ٔ هزارساله از تاریخ . (از

هزاره

لغت‌نامه دهخدا

هزاره . [ هََ / هَِ رَ / رِ ] (اِ) حصه ٔ پایین دیوار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ایزار. ایزاره .ازار. ازاره ، و آن قسمی از دیوار است که با آجر و سنگ و جز آن از زم

جست‌وجوی مشابه

هزاره پوش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wainscot

هزاره حکومت مسیح

دیکشنری فارسی به انگلیسی

millennium

هزاره گرایی

واژه‌نامه آزاد

واژۀ هزاره گرایی ترجمۀ Millenarianism یا Millennialism یا chiliasm در زبان انگلیسی است. در دیگر زبان های اروپایی نیز واژه های مترادفی دارد.

هزارها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

myriad

هزارهزار

لغت‌نامه دهخدا

هزارهزار. [ هََ هََ / هَِ هَِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هزار برابر هزار. یک میلیون : فراغت دل هزارهزار مردم . (تاریخ بیهقی ). خراج پارس سی وشش هزارهزار د