هری رودلغتنامه دهخداهری رود. [ هََ ] (اِخ ) رودی است که بر هرات گذرد و طول آن 800 هزارگز است . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هری شود.
هری رودواژهنامه آزادهَری رود، رودی است که از کوههای مرکزی افغانستان (هندوکش) سرچشمه می گیرد و با گذر از ولایت های غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران می گذرد و
هریفرهنگ انتشارات معین(هِ رُِ) 1 - (ق .) (عا.) چون خواهند کسی را به خواری بیرون کنند، این لفظ را بر زبان رانند. 2 - (اِصت .) آواز خنده .
هریلغتنامه دهخداهری . [ هَُرْ ری ] (اِ صوت ، ق ) تعبیر آواز پنهانی دل در حالت ترس و نگرانی . چنانکه در تداول گویند: دلم هری ریخت یا هری تو ریخت . (از یادداشتهای مؤلف ).
هرات رودلغتنامه دهخداهرات رود. [ هََ ] (اِخ ) در حبیب السیر نام هری رود همه جا به همین صورت ضبط شده است . رجوع به هری رود شود.
بارشتلغتنامه دهخدابارشت . [ ] (اِخ ) (نهر) نهمین نهری است که از هری رود منشعب شود. رجوع به نزهةالقلوب چ 1331 لیدن ص 220 شود.
لشکرگانلغتنامه دهخدالشکرگان . [ ل َ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از نه نهرکه از هری رود بردارند. (نزهةالقلوب چ لیدن ص 220).
جاورسلغتنامه دهخداجاورس . [ وَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک عورفان از بلوکات هرات در شمال رود هری رود واقع و متصل ببلوک انجیل . خیابانی در آن حدود است که مقابر بزرگان در آن