هرنصةلغتنامه دهخداهرنصة. [ هََ ن َ ص َ ] (ع اِ) رفتار هرنصانة. (منتهی الارب ). مشی هرنصانة یا سرفه بر درخت . (اقرب الموارد).
هرنصانةلغتنامه دهخداهرنصانة. [ هَِ ن ِ ن َ ] (ع اِ) کرمی است که آن را سرفه نامند. (منتهی الارب ). سرفه . (اقرب الموارد).
هرنعةلغتنامه دهخداهرنعة. [ هَِ ن ِ ع َ ] (ع اِ) شپش بزرگ . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). ج ، هرانع، هرانیع. (اقرب الموارد).
هرنوهلغتنامه دهخداهرنوه . [ هََ ن ُ وَ ] (اِ) میوه ٔ درخت عود است و آن کوچکتر از فلفل و به زردی مایل است . بوی عود می کند. طبیخ وی بول را براند و سنگ مثانه را بریزاند. (برهان ).
هرنصانةلغتنامه دهخداهرنصانة. [ هَِ ن ِ ن َ ] (ع اِ) کرمی است که آن را سرفه نامند. (منتهی الارب ). سرفه . (اقرب الموارد).
هرنعةلغتنامه دهخداهرنعة. [ هَِ ن ِ ع َ ] (ع اِ) شپش بزرگ . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). ج ، هرانع، هرانیع. (اقرب الموارد).
هرنوهلغتنامه دهخداهرنوه . [ هََ ن ُ وَ ] (اِ) میوه ٔ درخت عود است و آن کوچکتر از فلفل و به زردی مایل است . بوی عود می کند. طبیخ وی بول را براند و سنگ مثانه را بریزاند. (برهان ).