هرمس مثلثلغتنامه دهخداهرمس مثلث . [ هَِ م ِ س ِ م ُث َل ْ ل َ ] (اِخ ) هرمس سوم . رجوع به هرمس سوم شود.
هرمسلغتنامه دهخداهرمس . [ هَِ م ِ ] (اِخ ) بابلی .جامع اعداد و حکمت بوده و شاگرد فیثاغورث است . (برهان ). یکی از اعلام و مشاهیر کلدانی و مشهور بصابی . (ابن الندیم ). رجوع به هرم
هرمسلغتنامه دهخداهرمس . [ هَِ م ِ ] (اِخ ) ستاره ٔ مشتری . (برهان ). هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد. رجوع به این مدخلها شود.
ارمسلغتنامه دهخداارمس . [ اِ م ِ / اُ م ُ ] (اِخ ) هرمس . ادریس پیغمبر. (برهان ). و رجوع به هرمس و هرمس مثلث و اخنوخ و ادریس و فهرست عیون الانباء شود.
ادریسلغتنامه دهخداادریس . [اِ ] (اِخ ) خنوخ . اخنوخ .پیغامبری پیش از بنی اسرائیل . مؤلف برهان گوید: نام پیغمبریست مشهور. گویند از جهت درس گفتن بسیار بدین نام علم شد و او را مثلث
اخنوخلغتنامه دهخدااخنوخ . [ اَ ] (اِخ ) خنوخ . گویند همان ادریس است و صحف او سی صحیفه بوده است . (ابن الندیم ). نام ادریس علیه السلام . (مجمل التواریخ والقصص ص 89، 183، 228، 288
مثلثلغتنامه دهخدامثلث . [ م ُ ث َل ْ ل َ ] (اِخ ) لقب هرمس یعنی متصف به صفات نبی و ملک و حکیم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ادریس و هرمس و مثلث النعمة شود.