هراکلیدلغتنامه دهخداهراکلید. [ هَِ ] (اِخ ) هراکلیدها به اعقاب هراکلس اطلاق شده است و بسیاری از خانواده های سلطنتی که در دوره ٔ هلنی در روم و یونان سلطنت کردند، خود را منسوب به هرا
هراکلیدلغتنامه دهخداهراکلید. [ هَِ ] (اِخ )نام خاندانی است که در لیدیه سلطنت کرده اند و آغاز سلطنت آنها ظاهراً اواخر قرن هشتم قبل از میلاد مسیح بوده است . رجوع به ایران باستان پیرن
هراکلید کومیلغتنامه دهخداهراکلید کومی . [ هَِ دِ ] (اِخ ) شخصی است که تاریخ ایران را در پنج جلد نوشته و اثرش مورد توجه مورخان ایران پیش از اسلام است . رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1098
هراکلیتوسلغتنامه دهخداهراکلیتوس . [ هَِ ] (اِخ ) فیلسوف یونانی قرون پنجم و ششم پیش از مسیح . وی معروف به «فیلسوف گریان » است زیرا زندگانیش با تیرگی و افسردگی همراه بود. او از قدیمتری
هراکلیوسلغتنامه دهخداهراکلیوس . [هَِ ] (اِخ ) امپراطور معروف رم شرقی که دوران حکومتش از 610 تا 641 م . بود. وی در کاپادوکیه متولد شد. نام پدرش نیز هراکلیوس بود. وی معاصر خسروپرویز ب
هراکلید کومیلغتنامه دهخداهراکلید کومی . [ هَِ دِ ] (اِخ ) شخصی است که تاریخ ایران را در پنج جلد نوشته و اثرش مورد توجه مورخان ایران پیش از اسلام است . رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1098
پادشاه روملغتنامه دهخداپادشاه روم . [ دْ / دِ هَِ ] (اِ مرکب ) هرقل . (دهار). || سلطان روم . سزار. رجوع به هراکلید و هراکلیوس شود.