حرلغتنامه دهخداحر. [ ح َ رِن ْ ] (ع ص ) انه لَحَر بکذا و حری بکذا و حَر ان یفعل کذا؛ ای جدیر و خلیق . (اقرب الموارد).
حرلغتنامه دهخداحر. [ ح َرر ] (ع اِ) گرما. (منتهی الارب ). گرمی . (زوزنی ). نقیض بَرْد. حرارت . ج ، حُرور، اَحارِر. (منتهی الارب ) : و قالوا لاتنفروا فی الحر قل نارُ جهنم اشد ح
هِرْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی ، معمولا بصورت مرکب با واژه کِر بصورت هِر و کِر بکار میرود.
هِرْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی ، معمولا بصورت مرکب با واژه کِر بصورت هِر و کِر بکار میرود.