هدلغتنامه دهخداهد. [ هََدد / هَِدد ] (ع ص ) مرد سست و ضعیف . (منتهی الارب ). ج ، هِدّون . (از اقرب الموارد).
هدلغتنامه دهخداهد. [ هََ دد ] (ع ص ، اِ) مرد گرامی نژاد و جوانمرد. (منتهی الارب ). مرد کریم . (اقرب الموارد). || بانگ شتر. (منتهی الارب ). بانگ غلیظ. (اقرب الموارد). || آواز س
هدلغتنامه دهخداهد. [ هََدْ دِ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که وقت آب خوردن خر گویند. (منتهی الارب ). هنگام آب نوشیدن حمار برای اغراء و ترغیب گویند. (از اقرب الموارد).
پژوهندهفرهنگ انتشارات معین(پِ یا پَ هَ دِ) (ص فا.) 1 - جست و جو کننده . 2 - کارآگاه ، خبرچین . 3 - خردمند، دانا.