هلغتنامه دهخداه. (حرف ) حرف سی ویکم است از حروف هجای فارسی و بیست وهفتم از حروف هجای عربی . نام آن «ها» ونشانه ٔ آن در تحریر «هَ ، ه » است و به حساب جمل آن را به پنج دارند. و
رافعلغتنامه دهخدارافع. [ ف ِ] (اِخ ) ابوالبهی رافع. غلام سعیدبن عاصک بود و از طرف وی بحضرت رسول هدیه شد و بیدرنگ آزاد گردید. ابن حجر در الاصابة ج 2 قسم اول بسلسله ٔ اسناد از او
هدیتلغتنامه دهخداهدیت . [ هََ دی ی َ ] (ع اِ) هدیه . پیشکشی . تقدیمی .آنچه به دوستی فرستند در شادی و تهنیت : نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی
لختیلغتنامه دهخدالختی . [ ل َ ] (ق ) (از: لخت + «ی » نکره ) یک لخت . مقداری . اندازه ای . قدری . کمی . پاره ای . بخشی . بعضی . جزئی . قطعه ای . اندکی . مبلغی : با خردمند بی وفا