هایطلغتنامه دهخداهایط. [ ی ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 57 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 13 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو رامهرمز به اهواز. ناحیه
هبیطلغتنامه دهخداهبیط. [ هََ ] (ع ص ، اِ) لاغر از بیماری و گوشت رفته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). لاغر. (اقرب الموارد). || شتر لاغر وباریک اندام . (لسان العرب ). || ناقه ٔ ل
index numberدیکشنری انگلیسی به فارسیعدد شاخص، عددی که دلالت بر حجم کند، مقایسه حجم در بعضی مواقعبا عدد شاخص، علامت
هایطلغتنامه دهخداهایط. [ ی ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 57 هزارگزی جنوب خاوری اهواز و 13 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو رامهرمز به اهواز. ناحیه
هبیطلغتنامه دهخداهبیط. [ هََ ] (ع ص ، اِ) لاغر از بیماری و گوشت رفته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). لاغر. (اقرب الموارد). || شتر لاغر وباریک اندام . (لسان العرب ). || ناقه ٔ ل
هیاطلغتنامه دهخداهیاط. (ع مص ) بانگ وفریاد کردن . مهایطة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || نزدیک گردیدن . || دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ضعیف و ناتوان شم
لاغرلغتنامه دهخدالاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون