جان هدن هیندلیلغتنامه دهخداجان هدن هیندلی . [ هََ دِ هی ] (اِخ ) از نویسندگانی است که از اشعار حافظ به انگلیسی ترجمه کرده است . وی بسال 1800 م . متولد شده است . (از سعدی تا جامی ص 329).
غرضلغتنامه دهخداغرض . [ غ َ رَ ] (ع مص ) تافتگی و اندوهناکی . به ستوه آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): غرضه منه ؛ ضجر منه و مل َّ. یقال : غرض بالمقام . (اقرب الموارد). تنگ دل
اژدهای نشانهلغتنامه دهخدااژدهای نشانه . [ اَ دَ ی ِ ن ِ شا ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صورت اژدها که برای هدف و نشانه ٔ تیر بوده است : و زبانه ٔبیرق چون سنان آتشین می تافت و اژ
سقلابلغتنامه دهخداسقلاب . [ س َ ] (اِخ ) ولایتی است از ترکستان به منتهای بلاد شمالی قریب روم مردم آنجا سرخ رنگ باشند و با ضم خطاست . (آنندراج ) (غیاث ). ولایتی است از روم و به ای
پودلغتنامه دهخداپود. (اِ) رشته ای باشد که در پهنائی جامه بافته میشود، و تار بدرازی جامه . (برهان قاطع). ریسمانی که جولاهه بربسته بعرض در میان تار اندازد و قماش بافته شود. رشته
چاپلغتنامه دهخداچاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگ