هدف هدفلغتنامه دهخداهدف هدف . [هََ دَ هََ دَ ] (ع اِ صوت ) کلمه ای که بدان نعجه رابدوشیدن خوانند. (اقرب الموارد). رجوع به هدف شود.
هدفلغتنامه دهخداهدف . [ هََ دَ ] (ع اِ) هر چیز بلند و برافراشته از بنا و ریگ توده و کوه و پشته و مانند آن . || مرد بزرگ جثه . || نشانه ٔ تیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : خی
هدف انهدامی ویژهreserved demolition targetواژههای مصوب فرهنگستاننوعی هدف انهدامی که تخریب آن باید تحت نظارت دقیق و در مرحلۀ خاصی از دستور عملیاتی صورت گیرد، زیرا در اجرای طرحهای عملیاتی راهکنشی یا راهبردی نقش حیاتی دارد
intentionدیکشنری انگلیسی به فارسیقصد، مقصود، منظور، تصمیم، عزم، غرض، مراد، عمد، مفهوم، خیال، فکر، عزیمت
هدفلغتنامه دهخداهدف . [ هََ دَ ] (ع اِ) هر چیز بلند و برافراشته از بنا و ریگ توده و کوه و پشته و مانند آن . || مرد بزرگ جثه . || نشانه ٔ تیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : خی
سازمان ملل متحدلغتنامه دهخداسازمان ملل متحد. [ ن ِ م ِ ل َ ل ِ م ُت ْ ت َ ح ِ ] (اِخ ) مؤسسه ای است بین المللی که از نمایندگان 83 کشور تشکیل میگردد. افزایش روز افزون ارتباطات بین المللی و
هدف انهدامی ویژهreserved demolition targetواژههای مصوب فرهنگستاننوعی هدف انهدامی که تخریب آن باید تحت نظارت دقیق و در مرحلۀ خاصی از دستور عملیاتی صورت گیرد، زیرا در اجرای طرحهای عملیاتی راهکنشی یا راهبردی نقش حیاتی دارد