integrationدیکشنری انگلیسی به فارسیادغام، ائتلاف، انضمام، اختلاط، یک پارچگی، اتحاد عناصر مختلف اجتماع
horizontal integrationواژهنامه آزادادغام افقی؛ فرایندی که طی آن یک شرکت شرکت های تولیدی رقیب خود را می خرد و تحت مالکیت خود در می آورد.
vertical integrationواژهنامه آزادادغام عمودی؛ فرایندی که طی آن یک شرکت شرکت های توزیع و پخش محصولات خود را تحت تملک خود در می آورد تا پس از مرحلۀ تولید، کنترل خود را بر این قسمت ها افزایش دهد.