هدبللغتنامه دهخداهدبل . [ هَِ دَ ] (ع ص ) مرد بسیارموی . || ژولیده موی که شانه نکند. || گران سنگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ژولیدهلغتنامه دهخداژولیده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) درهم رفته . درهم شده . آمیخته . به دست مالیده . پریشان . و این معنی را بیشتر در زلف و کاکل استعمال کنند. (برهان ). خلاف خوارکر