هجاءةلغتنامه دهخداهجاءة. [ هَُ ج َ ءَ ] (ع ص ) گول .(منتهی الارب ). گول و احمق . (ناظم الاطباء). احمق از زنان و مردان . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
هداءةلغتنامه دهخداهداءة. [ هََ ءَ ] (اِخ ) دهی است در اعلای مرالظهران . هدوی منسوب است بدان . (منتهی الارب ). و این نسبت برخلاف قیاس است . (اقرب الموارد).
هداءةلغتنامه دهخداهداءة. [ هََ ءَ ] (اِخ ) موضعی است میان طائف و مکه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
گوللغتنامه دهخداگول . (ص ) أبله . نادان . (برهان قاطع) (سراج اللغات )(فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). احمق . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ شعوری ). آنکه او را زود فریب توان داد. کودن .ک
هداءةلغتنامه دهخداهداءة. [ هََ ءَ ] (اِخ ) دهی است در اعلای مرالظهران . هدوی منسوب است بدان . (منتهی الارب ). و این نسبت برخلاف قیاس است . (اقرب الموارد).
هداءةلغتنامه دهخداهداءة. [ هََ ءَ ] (اِخ ) موضعی است میان طائف و مکه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).