هتک احتراملغتنامه دهخداهتک احترام . [ هََ ک ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به هتک حرمت شود.
هتکفرهنگ مترادف و متضاد۱. پردهدری ۲. رسواسازی، مفتضحسازی ۳. افتضاح، رسوایی ۴. بیعفتی، بیناموسی، ۵. استخفاف، بیاحترامی، بیحرمتی
violatedدیکشنری انگلیسی به فارسینقض شد، شکستن، نقض کردن، ستیزه کردن، تجاوز کردن به، هتک احترام کردن، بی حرمت ساختن، ستم کردن
violateدیکشنری انگلیسی به فارسینقض، شکستن، نقض کردن، ستیزه کردن، تجاوز کردن به، هتک احترام کردن، بی حرمت ساختن، ستم کردن
violatesدیکشنری انگلیسی به فارسینقض می کند، شکستن، نقض کردن، ستیزه کردن، تجاوز کردن به، هتک احترام کردن، بی حرمت ساختن، ستم کردن
انتهکدیکشنری عربی به فارسیتخلف کردن از , تجاوز کردن از , تعدي , تخطي کردن از , سرپيچي کردن از , تجاوز کردن به , شکستن , نقض کردن , هتک احترام کردن , بي حرمت ساختن , مختل کردن
کنعانلغتنامه دهخداکنعان . [ ک َ ] (اِخ ) نام پسر نوح (ع ) است . (برهان ) (آنندراج ). نام پسر سام بن نوح . (ناظم الاطباء). (حلیم و بردبار) پسر چهارمین حام است (سفر پیدایش 10:6) (ا