هتاءلغتنامه دهخداهتاء. [ هََ ت َءْ ] (ع اِمص ) شکافتگی . || دریدگی . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). هتوء.
هتاءلغتنامه دهخداهتاء. [ هَِ ] (ع اِ) وقت . هنگام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). پاره ٔ شب . (مهذب الاسماء). هزیع. (معجم متن اللغة). بخصوص هنگامی از شب . (ناظم ا
هتاءلغتنامه دهخداهتاء. [ هَِ ت َءْ ] (ع اِ) پاره ای از شب که سه یک یاچهار یک آن باشد و گاهی در مورد روز نیز به کار رود. (معجم متن اللغة). وقت . هنگام . هَت ء. هِت ء. هَتی ٔ.هَتی
هتاءلغتنامه دهخداهتاء.[ هََ ت َءْ ] (ع مص ) کج و خمیده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خوردن طعام را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || شکافتن . || دری
هطاءلغتنامه دهخداهطاء. [ هََ طْ طا ] (ع ص ) مؤنث اَهَطّ است . (منتهی الارب ). شتر راه پیماینده ٔ صبور. (اقرب الموارد). رجوع به اهط شود.
هتاءةلغتنامه دهخداهتاءة. [ هََ / هَُ ءَ ] (ع اِ) وقت . هنگام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج العروس ). هزیع. (معجم متن اللغة). بخصوص هنگامی از شب . (ناظم الاطباء). گاهی نیز
هَبَاءًفرهنگ واژگان قرآنخاک بسيار نرم و غباري که در هوا پراکنده ميشود ، و جز در هنگام تابش نور خورشيد از یک روزنه دیده نمی شود
هتاءةلغتنامه دهخداهتاءة. [ هََ / هَُ ءَ ] (ع اِ) وقت . هنگام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (تاج العروس ). هزیع. (معجم متن اللغة). بخصوص هنگامی از شب . (ناظم الاطباء). گاهی نیز
هتوءلغتنامه دهخداهتوء. [ هَُ ] (ع اِمص ) هتاء. شکافتگی . (ناظم الاطباء). شق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || دریدگی . (ناظم الاطباء). خرق . (اقرب الموارد) (مع
هت ءلغتنامه دهخداهت ء. [ هَِ / هََ ت ْءْ ] (ع اِ) وقت . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). هزیع. (معجم متن اللغة). وقت و هنگام . (منتهی الارب ). بخصوص هنگامی ازشب . (ناظم الاطباء). و
هتیلغتنامه دهخداهتی ٔ. [ هََ ] (ع اِ) وقت . هنگام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ).بیشتر در مورد شب و گاهی نیز در روز به کار رود. (معجم متن اللغة). برخه ای از زمان
هتیلغتنامه دهخداهتی . [ هََ تی ی ] (ع اِ) وقت . هنگام . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (منتهی الارب ). هزیع.بیشتر در شب و گاهی در مورد روز هم استعمال شود. (معجم متن اللغة). قسمتی