هبولنگلغتنامه دهخداهبولنگ . [ ] (اِ) ترف . قره قروت . کشک سیاه . هلباک . لیولنگ . پنیرتن . (لغت فرس اسدی ).
هاونگ پائینلغتنامه دهخداهاونگ پائین . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 10 هزارگزی جنوب باختری بیرجند واقع شده . ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوا
هاونگاهلغتنامه دهخداهاونگاه . [ وَ ] (اِ مرکب ) (در زبان اوستایی هاونی ) نزد ایرانیان قدیم ، یکی از اوقات پنجگانه ٔ روز بوده و آن وقتی است که در آن شربت مقدس هوم تهیه میشده . مدت آ
هاونگ بالالغتنامه دهخداهاونگ بالا. [ وَ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در 11 هزارگزی جنوب باختر بیرجند. ناحیه ای است کوهستانی ، معتدل و دارای 70 تن س
هلباکلغتنامه دهخداهلباک . [ هََ ] (اِ) لبولنک . هبولنک .ترف . پیرتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هلیاک شود.
پنیرتنلغتنامه دهخداپنیرتن . [ پ َ ت َ ] (اِ مرکب ) ماده ای است سرخ رنگ مایل به سیاهی که از جوشانیدن آب کشک حاصل کنند و آن بغایت ترش است و چاشنی آشها کنند و به ترکی آن را قره قوروت
لی-ولنگلغتنامه دهخدالی-ولنگ . [ وْ ل َ / ل َ یو ل َ ] (اِ) برف . (جهانگیری ). برف و آن چیزی باشد سفید که در زمستانها مانند پنبه ٔ حلاجی کرده از آسمان فروبارد و به عربی ثلج خوانند.