هاگ فشانیلغتنامه دهخداهاگ فشانی . [ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporulation» فرانسوی و به معنی پراکنده کردن هاگ . (فرهنگ غفاری ).
هاگلغتنامه دهخداهاگ . (اِ) (اصطلاح طبیعی ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل اسپر و بمعنای آلت تناسل نباتات ذات الالقاح الخفیه که فرانسویها این طبقه نباتات را "aryptogame" میگ
هاگفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهیاختهای تکسلولی ریز در رستنیهای نهانزا که بهمنزلۀ تخم است و هرگاه بهجای مناسب بیفتد سبز میشود؛ اسپر.
هاگsporeواژههای مصوب فرهنگستانیاختهای تولیدمثلی در گیاهان بیگل، قارچها، سرخسها و تعدادی از باکتریها که در چرخۀ زندگی یا تکثیر آنها نقش دارد
هاگلغتنامه دهخداهاگ . (اِ) (اصطلاح طبیعی ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل اسپر و بمعنای آلت تناسل نباتات ذات الالقاح الخفیه که فرانسویها این طبقه نباتات را "aryptogame" میگ
هاگ دارلغتنامه دهخداهاگ دار. (نف مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه «eَSporul» فرانسوی . گیاهی که دارای آلت تناسلی گیاهی باشد. (فرهنگ غفاری ). || باکتری که در مواقع لزو
هاگ گذاریلغتنامه دهخداهاگ گذاری . [ هاگ ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporisation» فرانسوی .