هامشدیکشنری عربی به فارسیپياده رو , گام زن , ولگرد , تبصره , شرح , يادداشت ته صفحه , زير نگاشت , حاشيه , تفاوت
هامشلغتنامه دهخداهامش . [ م ِ ] (ع اِ) حاشیه ٔ کتاب لغت . مولد است . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرز. حاشیه . مقابل متن و بوم : متناً و هام
گسترش هامشیbroadside spreadواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش در لرزهنگاری بازتابی که در آن محل چشمه آشکارا خارج از خط گسترش قرار دارد