هامزلغتنامه دهخداهامز. [ م ِ ] (ع ص ) عیاب . عیب کننده . الذی یعیب الناس من ورائهم و یغتابهم .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة). || سخن چین . غماز. (
حامضدیکشنری عربی به فارسیترش , حامض , سرکه مانند , داراي خاصيت اسيد , جوهر اسيد , ترشرو , بداخلا ق , بدجنسي , جوهر , محک