هادهلغتنامه دهخداهاده . [ هادْ دَ ] (اِخ ) یکی از پسران یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیهم السلام . (تاریخ گزیده ص 37).
حادهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تند. "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" (از فرهنگستان).
هادةلغتنامه دهخداهادة. [ هادْ دَ ] (ع ص ) مؤنث هادّ. || (اِ) رعد. (اقرب الموارد). تندر و بانگ ابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
هادةلغتنامه دهخداهادة. [ هادْ دَ ] (ع ص ) مؤنث هادّ. || (اِ) رعد. (اقرب الموارد). تندر و بانگ ابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
هوای سرواژهنامه آزاداصلاحی است عامیانه معنی خاصی ندارد و در مواقع زیادی استفاده میشود = دمت گرم (هوای سر بازی هاده)
ها-،ها ـ، اَ ـ، آـگویش تهرانیپیشوند فعل که به جای ب (زینت) به کار میرود:هاچین و واچین،هاچین و واچین یک پاتو ورچین، اشی مشی، هاشی مشی،هاجستم و واجستم ،هاده،هاگیر، هاشین، اشی
اشترقفالغتنامه دهخدااشترقفا. [ ] (اِخ ) این کلمه در فهرست رجال تاریخ گزیده ضبط شده و در متن تاریخ چنین آمده است : یهودا، لاوی ، روقین ، شمعون ، مساخارذ، بالون ، دان ، حاد، مفتایل ،