نی نیکلغتنامه دهخدانی نیک . [ یَک ] (اِ مصغر) نی نی خرد. (یادداشت مؤلف ). نی نی کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). تصغیر نی نی به معنی بچه ٔ کوچک است ، مثلاً وقتی بخواهند بگویندکسی به ح
نینیالغتنامه دهخدانینیا. (اِ) به لغت سریانی ، نانخواه . تخمی که بر روی خمیر پاشند. اجواین . (برهان قاطع). زنیان . (جهانگیری ) : پدرم بس که نینیاخور شدشکم او ز نینیا پر شد.؟ (ازجه
نی نیلغتنامه دهخدانی نی . (ق مرکب ) کلمه ای است در نفی که به طور تأکید استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). نه ! نه !. (فرهنگ فارسی معین ) : نی نی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل این گف
نیکونیتلغتنامه دهخدانیکونیت . [ نی ی َ / ی َ ] (ص مرکب ) خوش نیت . خوش قلب . نیک خواه : از خداوند نظر چشم همی داشت جهان به جهان داری نیکونیت و خوب سیر. فرخی .درخت بدنیت خوشیده شاخ
پاگانی نیلغتنامه دهخداپاگانی نی . (اِخ ) (نیکولو...) قول ساز و ویولون زن ایتالیائی مولد بسال 1782م ./ 1198 هَ . ق . در ژن و وفات در سنه ٔ 1840م . (1255 هَ . ق .) وی به استعداد و قریح
لاری نیلغتنامه دهخدالاری نی . [ رِ ] (اِخ ) نیکلا گابریل دو. نام لیوتنان اول پلیس پاریس . مولد لی مژ (1625-1709 م .).