نی نهاوندیلغتنامه دهخدانی نهاوندی . [ ن َ / ن ِ ن ِ وَ ] (اِ مرکب ) نام داروئی است که عربان قصب الذریره خوانند و آن نی باریکی است مانند قلم و باریکتر از قلم و آن تیره رنگ و تلخ می باش
نیلغتنامه دهخدانی . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) قصب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). گیاهی آبی و دارای ساقه ٔ میان کاواک و راست . (ناظم الاطباء). گیاهی که ساقه ٔ آن دراز و میان تهی و به ضخ
نیلغتنامه دهخدانی . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) قصب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). گیاهی آبی و دارای ساقه ٔ میان کاواک و راست . (ناظم الاطباء). گیاهی که ساقه ٔ آن دراز و میان تهی و به ضخ
چهلغتنامه دهخداچه . [ چ ِ ] (حرف ربط) برای تعلیل آمده است . (ازبرهان ) (از آنندراج ). زیرا. (ناظم الاطباء). به علت اینکه و برای اینکه . (فرهنگ نظام ). ایرا که ، زیرا که ، که ا
ثنیةالرکابلغتنامه دهخداثنیةالرکاب . [ ث َ نی ی َ تُرْ رِ ] (اِخ ) عقبه ای است در دو فرسخی نهاوند که سواران مسملین در آنجا ازدحام کردند. (مراصد الاطلاع ).
خربانیلغتنامه دهخداخربانی . [ خ َ نی ی ] (اِخ ) احمدبن اسحاق بن خربان بصری خربانی ، مکنی به ابوعبداﷲ. اصل او از نهاوند بود. او فقیهی مبرز و فاضل و در زمره ٔ بصریان بود.از محمدبن ا
طلیحةلغتنامه دهخداطلیحة. [ طُ ل َ ح َ ] (اِخ ) ابن خویلد الاسدی . کسی که با بنی لمیم بر دعوی پیغمبری بود و خالد ولید در ایام ابوبکر وی را هزیمت کرد . صاحب مجمل التواریخ و القصص گ