نیگلغتنامه دهخدانیگ . (اِخ ) دهی است از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند. در 32هزارگزی جنوب غربی راه شوسه ٔ قاین به بیرجند، و در دامنه ٔ معتدل هوایی واقع است و 511 تن سکنه
نیگرولغتنامه دهخدانیگرو. (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل . در 12هزارگزی شمال غربی سه کوهه و 4هزارگزی غرب جاده ٔ زاهدان به زابل و در جلگه ٔ گرم معتدل هوایی واقع است و 10
نیگنانلغتنامه دهخدانیگنان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس که در شمال غربی بشرویه واقع است . این دهستان از 30 آبادی تشکیل شده و مجموع نفوس آن در حدود 1320
نیگوهرلغتنامه دهخدانیگوهر. [ گ َ هََ ] (اِ) (اصطلاح فلسفه ) عارضی . (ناظم الاطباء). ظاهراً لغت مجعول منحوتی است از: نی + گوهر.
نیگرولغتنامه دهخدانیگرو. (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل . در 12هزارگزی شمال غربی سه کوهه و 4هزارگزی غرب جاده ٔ زاهدان به زابل و در جلگه ٔ گرم معتدل هوایی واقع است و 10
نیگنانلغتنامه دهخدانیگنان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس که در شمال غربی بشرویه واقع است . این دهستان از 30 آبادی تشکیل شده و مجموع نفوس آن در حدود 1320
نیگوهرلغتنامه دهخدانیگوهر. [ گ َ هََ ] (اِ) (اصطلاح فلسفه ) عارضی . (ناظم الاطباء). ظاهراً لغت مجعول منحوتی است از: نی + گوهر.