نیکوبالالغتنامه دهخدانیکوبالا. (ص مرکب ) مقدود. (دستورالاخوان ). خوش قامت . خوش اندام . رشید. خوش قد و بالا.
احرافلغتنامه دهخدااحراف . [ اِ ] (ع مص ) خداوند مال افزوده و باصلاح آمده گردیدن . (منتهی الارب ). نیکومال شدن . افزایش کردن مال . || احراف ناقه ؛ لاغر کردن . لاغر گردانیدن . (منت
نیکوبالالغتنامه دهخدانیکوبالا. (ص مرکب ) مقدود. (دستورالاخوان ). خوش قامت . خوش اندام . رشید. خوش قد و بالا.